کد مطلب:28104 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

احضار کارگزاران از همه شهرها












1181. الفتوح: عثمان به دنبال همه كارگزارانش فرستاد و آنان را از همه شهرها احضار كرد. سپس همه آنان را گرد آورد و به اصحاب پیامبر خدا رو كرد و گفت: ای مردم! اینان كارگزاران من هستند كه به آنها اعتماد دارم. اگر دوست دارید، آنان را بركنار كنم و هر كه را می خواهید، ولایت دهم.

علی بن ابی طالب علیه السلام سخن آغاز كرد و گفت: ای عثمان! حق، سنگین و تلخ است و باطل، سبُك و راحت. و تو مردی هستی كه چون به تو راست بگویند، ناراحت می شوی و چون دروغ بگویند، خُشنود می گردی. چیزهایی از تو به مردم رسیده است كه وا نهادن آنها از پافشاری بر آنها برای تو بهتر است. پس - ای عثمان! - از خدا پروا كن و به خاطر آنچه مردم از تو ناپسند می دارند، به سوی خدا توبه كن.

سپس طلحه سخن آغاز كرد و گفت: ای عثمان! مردم به خاطر این بدعت ها و نوآوری هایی كه پدید آورده ای و [ از سابق] به یاد ندارند، تو را نابخرد دانسته، ناخوش می دارند. اگر به راه راست بیایی، برایت بهتر است و اگر امتناع كنی، هیچ كس از خودت برای دنیا و آخرتت زیانبارتر نیست.

عثمان، خشمگین شد و گفت: مرا رها نمی كنید و سرزنشم را وا نمی نهید. هیچ بدعتی نیاورده ام؛ بلكه شما، مردم را بر من می شورانید. ای پسر حَضْرَمیّه(ای طلحه )! زود بگو این بدعت هایی كه پدید آورده ام، چیست؟

طلحه گفت: علی پیش از من با تو سخن گفت. چرا از او نپرسیدی كه این چیزهایی كه پدید آورده ای، چیست تا به تو خبر دهد؟

سپس طلحه برخاست و از نزد عثمان بیرون رفت و عثمان با خود به این می اندیشید كه آیا كارگزارانش را باز گردانَد، یا آنان را بركنار كند و دیگران را ولایت دهد.[1].









    1. الفتوح:395/2. نیز، ر.ك:أنساب الأشراف: 156/6.